من الان که خب دوسالی تا انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم مونده اعلام میکنم که از رییس جمهور آینده خواه اصلاح طلب یا اصولگرا و یا حتی مستقل حمایت کامل خواهم کرد.
البته که این حمایت من به خاطر کمک به وضعیت میهنمه اما خب یک سری شرایطی هم برای خودم دارم که طبیعیه ومیدونم که همه حق را به من میدن، از جمله این شرایط که چاره ای جز وضعاونا ندارم وگرنه نمیتونم باقی بمونم که حمایت کنم اینه که در دولت این رییس جمهور من وزا را انتخاب کنم، خب شرط کوچکیه ولی من به همین قانعم، یه چند تا شرط دیگه هم دارم که از جمله اونا میتونم به این موضوع اشاره کنم که بودجه سال ها را من تعریف کنم و بعد رییس جمهور به مجلس بده، خب من چاره ای ندارم میخوام دولتم موفق باشه باید از لحاظ مادی هم نظارت داشته باشم به این دولت.
یه چند تا شرط دیگه هم دارم که یکیش اینه که رییس جمهور تمام حرفهاش را با مشورت با من بزنه و هیچ مراسمی را که من نمیخوام شرکت نکنه، چون میترسم یه موقع تو این مراسم از راه بدر بشه.
یکی دیگه از شرایطم هم اینه که رییس جمهور قبل از ریاست جمهوری و انتخابات یه نامه کتبی مبنی بر این موضوعات به من بده که من مطمئن باشم این دولت موفق هست و میتونه به مردم کمک کنه.
موارد دیگه ای هم هست که از گفتنشون صرف نظر میکنم البته با رییس جمهور در این موارد شرط خواهم بست و نمیتونه زیر قولش بزنه چون پای کار را محکم میکنم.
فقط یه مورد کوچیک اونم این که من پیروزیش را تضمین میکنم وگرنه چنان تظاهراتی راه میندازم که مجبور بشن قبولش کنن.
پی نوشت:
قابل توجه فتنه گران گرامی، حریف قدری براتون پیدا شده
سر چهار راه نوبهار قم یه مرکز درمانی هست که متعلق به تامین اجتماعیه، جلوی در این مرکز درمانی مثل همه جاهای دیگه یه پیاده رو هست و از اتفاق مثل همه پیاده روهای دیگه تو این پیاده رو هم موتورا میان و پارک میکنن.
تا اینجای کار مشکلی نی و همه چی داره به روال خودش البته با استانداردای ایران پیش میره، اما یه مشکلی این میون هست که خب جای تامل داره اونم اینکه مسئولای این مرکز درمانی اومدن و زحمت کشیدن و یه نظمی به این پیاده رو و نحوه پارک موتورها دادن.
خب طبیعیه که این کار خرج داره و نمیشه ازش سرسری گذشت، این مسئولین بزرگوار هم اومدن و پیاده رو را تبدیل به پارکینگ اختصاصی کردن و دوتا ادم میانسال را گذاشتن داخل این پیاده رو، هرکدوم از این افزاد روی یه چهارپایه نشستن و خلاصه دیگه یه دسته قبض به دستشون گرفتنن و هر موتوری که میاد یه قبض بهش میدن و اجازه میدن که موتور توی پیاده رو یا همون پارکینگ تامین اجتماعی پارک کنه.
من فکر کنم این کار ارزنده مسئولین این مرکز درمانی چای بسی تقدیر و تشکر از سوی دولت داره و حتما باید از خجالتشون در اومد.
نمیدونم شاید من اشتباه میکنم، اما به نظر من وقتی یک انسانی در راهی قدم برمیداره باید اون راه را ادامه بده، اگه ادامه هم نمیده حداقل باید بتونه شان اون کارش را نگه داره.
این موضوع در مورد بازیگر های ماهم صادق هست، وقتی یه بازیگر نقشی را بازی میکنه باید بدونه که اون نقش چی هست و چه ارزشی داره، کاری ندارم به اینکه یه بازیگر چه نقشی را بازی میکنه، ولی خب وقتی بازیگری نقشی را بازی کرد باید سعی کنه شان اون نقش را نگه داره.برای مثال من از دو بازیگر نام میبرم: رضا رویگری و داریوش ارجمند.
من برای این دونفر میگم که ای کاش ارجمند همان مالک اشتر میماند و رویگری هیچوقت کیان نمیشد.
ما رضا رویگری را در نقش های مختلفی دیدیم و البته به حق هم باید گفت که در نقش هاش خیلی موفق بود، عمده نقش هایی که رضا رویگری بازی میکرد نقش های منفی بود و خب شهرتی هم در بازیگری به دست آورده بود، رضا رویگری در زمانی تبدیل به کیان در فیلم مختار نامه شد و واقعا این نقش را خوب بازی کرد، این نقش بازی شد که کیان در ذهن مردم رویگری و رویگری در ذهن آنها کیان شود.
ولی بعد از فیلم مختار نامه هم فیلم سه پنج دو پخش شد و رویگری در نقشی متفاوت از کیان و مشابه نقش های قبلش ظاهر شد، بعد از این هم رویگری همان نقش ها را ادامه میدهد، من فکر میکنم رویگری با این کار شان نقشی را که بازی کرده پایین میآورد.
این عکسی از رویگری است که شب گذشته با چنین تیپی وارد جشن رمضان شد. عکس دوم هم رویگری در نقش کیان است.
داریوش ارجمند هم از این قضیه جدا نیست، با این تفاوت که داریوش ارجمند را مردم به مالک اشتر میشناسند، و همه نقش وی و بازی خوبش را در فیلم امام علی(ع) خوب به یاد دارند، اما بعد از آن فیل ارجمند هم شان نقشش را نگه نداشت و در نقشهایی بازی کرد که واقعا در حد وی نبود. این تصویری از ارجمند در نقش مالک اشتر است که واقعا باعث شد وی برای همیشه در ذهن مردم بماند.
حضور مالک اشتر در این فیلم به حدی موثر بود که توانست بازیکران مسلمان نیز میتوانند نقش هایی اینچنین بازی کنند و حتی بهتر باشند آنتونی کوئین که در نقش حضرت حمزه (ع) در فیلم «محمد رسولا... (ص)» (یا «الرساله») با آن جذبه خاص سینماییش بازی کرد.
اما متاسفانه داریوش ارجمند بازیهایی انجام داد که نتوانست آنجور که باید خود را دل مردم نگه دارد، داریوش ارجمندی که با مالک اشتر به اوج رسید با بازی در نقش هایی از جمله سگ کشی با اینکه عنوان بهترین بازیگر نقش دوم مرد را به خود اختصاص داد چهره وی را از مابک اشتر برگرداند.
تصویر زیر بازی وی در این نقش است، وی بیشتر فیلم هایی را که بازی کرده به سمت طنز هدایت کرده است.
البته وی در ادامه نقشهایی دیگر نیز بازی کرد که توانست هنرمندی و توانایی خود را بار دیگر به علاقه مندان بازیگری ثابت کند، از جمله این نقش ها میتوان به فردوس در سریال ستایش اشاره کرد.
با اینکه در مورد این نقش و بازی وی در این نفش انتقادهای زیادی شده است اما من فکر میکنم این نفش میتونه بازگشتی برای ارجمند به بازی های هنرمندانه خود همچون فیلم های امام علی(ع) و آدم برفی باشد.
شاید محمد جلیلوند که از اساتید این رشته است این نفش را بد بداند و در این باره بگوید: بازی داریوش ارجمند بسیار بد است و از محدوده تیپ فراتر نمی رود تیپی که قبلاً در فیلم " آدم برفی" داوود میرباقری نیز ارائه داده بود که البته در آنجا موفق اما در اینجا بسیار باسمه ای و بازی به هر جهت است و از عشق بازیگری و تعلق خاطر به نقش در آن خبری نیست، اما من به عنوان یک علاقه مند به سینما چنین تفکری ندارم و این نقش را موثر و خوب میدانم.