صعصعه یکی از یاران با وفای امام علی(ع) بود، او شب قبل از شهادت امام(ع) به بالین آن حضرت رفت و عرض کرد آیا میتونم سوالی بپرسم؟ اطرافیان وی را منع کردن و گفتن که حال امام علی(ع) خوب نیس بذار استراحت کنن، اما امام علی(ع) چشمانشون را باز کردن و گفتن بگو صعصعه، جوابتو میدم.
صعصعه پرسید یا علی(ع) تو بالاتری یا آدم ابوالبشر(ع)؟ امام(ع) گفت: دوست ندارم از خودم تعریف کنم اما چون پرسیدی میگم، من بالاتر و افضل ترم، گفت چرا؟ امام(ع) گفت چون وقتی خدا آدم(ع) را آفرید گفت از شجره ممنوعه نخور و او خورد، اما من با اینکه خوردن همه چیز برام آزاد بود هیچوقت غیر نان و نمک نخوردم.
صعصعه گفت: یا علی(ع) تو افضلتری یا نوح نبی(ع)؟ امام(ع) گفت: من بالاترم. گفت: چرا؟ امام(ع) گفت: چون نوح مردمش را نفرین کرد(در زمان نو کل جمعیت جهان 40 هزار نفر بود اما بعد اون عذاب کل افراد 80 نفر بودن)؛ ولی من از این مردم خیلی بدی دیدم، کشته شدن همسرم را دیدم، خانه نشین شدنم را دیدم، توهین دیدم، خیانت دیدم اما نفرینشون نکردم.
صعصعه گفت: یا علی(ع) تو افضلتری یا ابراهیم(ع)؟ علی(ع) گفت: من بالاترم چون ابراهیم(ع) از خدا خواست زنده شدن مرده ها را به او نشان بده، خدا گفت مگر شک داری؟ ابراهیم(ع) گفت نه، اما میخوام ایمانم بیشتر بشه؛ من بالاتر از او هستم چون اگه همه پرده ها از جلوی چشمای من کنار بره ذره ای ایمان من بیشتر نمیشه(کنایه از این مطلب که ایمان امام(ع) کامل ترین ایمانه).
صعصعه گفت: یا علی(ع) تو بالاتری یا موسی(ع)؟ امام(ع) گفت: من بالاترم، چون زمانی که خدا به موسی گفت برو پیش فرعون، موسی گفت خدایا من یکی از اونا رو کشتم، میترسم من رو بکشن، هارون را با من همراه کن؛ ولی من وقتی سوره برائت نازل شد، به بالای مسجد الحرام رفتم و در میان خیل عظیم کافران آن سوره را با صدای بلند قرائت کردم، و از جانم نترسیدم.
صعصعه گفت: یا علی(ع) تو بالاتری یا عیسی(ع)؟ امام(ع) گفت: من بالاترم،چون زمانی که عیسی(ع) میخواست به دنیا بیاد خدا مریم(س) را از عبادتگاه بیرون کرد و گفت: با تمام معرفتی که داری در این خونه نباید باشی، ولی من که خواستم به دنیا بیام خدا مادرم(س) را سه روز در خانه خود یعنی کعبه مهمان کرد و من توی کعبه به دنیا اومدم.
(امیدوارم که تونسته باشم درست بیان کنم، این را توی یه سخنرانی امروز شنیدم)
