توی مطلب قبلی نوشته بودم که میخوام از حضرت ام کلثوم و انحراف هایی که ما در ارتباط با این حضرت داریم بنویسم، متاسفانه سفر کاری برام پیش اومد و نتونستم که بنویسم و انشاالله آخر هفته که برگشتم حتما این متن رو مینویسم.
اما اینکه الان چرا من نوشتم، دلیلی بود که خیلی اذیتم کرد و اگر نمینوشتم هی تو فکرم میموند که باید بنویسی.
شاید خیلی هم مهم نباشه ولی خب چه میشود کرد دیگه؟
قضیه از این فراره که من امروز برای انجام کارهام اومدم سریع کافی نت و برگردم، سیستم روبرویی من یک نفر نشسته که معلومه از انسانهای زحمت کش و قشر کارگر هستند الان هم که اینجا نشسته با لباس کار و کمی گچی و با کفش پاره نشسته.
تا اینجا برام بد که نبود هیچ، خیلی هم خوشم میاد از آدمایی که برای در آوردن پول حلال به این سختی کار میکنن اما اینکه این شخص چرا توی کافی نت اومده من رو اذیت کرد.
این آقای محترم که حتی بلد نیست تایپ کنه و هر کلمه رو یک دقیقه طول میده برای تایپ، اومده و با کمک مسئول کافی نت رفته توی چت یاهو(البته گویا چند روز پیش این کار رو کرده) خلاصه رفته توی چت و با یه دختر آشنا شده، یکی از این دخترایی که فقط دنبال گرفتن شارژ هستن.
مسئول کافی نت که هی بلند میشه و به مشتریاش میرسه و بعد دوباره بر میگرده و میشینه براش تایپ میکنه، اون کارگر محترم میگه و اون تایپ میکنه.
مطمئنا از این موارد هم من و هم همه شما بسیار بسیار دیدیم، اما اینکه واقعا چرا توی مملکت ما که به عنوان یک مملکت اسلامی هست، یک کارگر که به سختی زحمت میکشه تا پول دربیاره یا نه، اصلا هر کس دیگه ای، چرا برای چت صوتی یا تصویری با یک دختر حاضره بیاد و کلی پول کافی نت و شارِژ بده؟
این کار چه سودی برای اون داره؟
به خدا اوضاعمون خرابه