دیشب خبر ساعت 21 اعلام کرد که قذافی کشته شد، این خبر و شادی که در بیان خبر وجود داشت، باعث شد که سخنان رهبری در کرمانشاه بعد از این خبر پخش بشه، و مهمترین خبر همون کشته شدن قذافی باشه، ولی آیا مردن قذافی خوشحالی داشت؟
مردن قذافی البته که برای مردم لیبی یک واقعه خوش بود و پایانی بر دیکتاتوری وی، اما این رهایی میتونه به مانند ضرب المثلیه که میگن طرف از چاله در میاد میفته توی چاه، دلیلش هم اینه که الان لیبی با یک اختلاف عظیم مواجه میشه، از یک طرف انقلابیون، از یک طرف ناتو و از طرف دیگه حکومت انقلابی که تا الان متحد بودن و هدفشون نابودی قذافی بود، الان درگیر اختلافهای فکری و سیاسی خودشون میشن و شروعی بر غارت و چپاول و مرگ نیمچه فرهنگی که برای لیبی مونده.
این موضوع یک روی سکه است، روی دیگه اون هم اینه که با مردن قذافی تاریخی از ظلم ها، جنایات و خیانت های قذافی به مردم لیبی و مسلمانان نابود میشه، مسائلی مثل بحث امام موسی صدر که اگر تا الان امیدمون به اعتراف قذافی بود بعد از این دیگه معلوم نیست به چی باید امید داشته باشیم، بحث قراردادهای ملیاردی که قذافی برای ادامه حکومت خودش با آمریکا، فرانسه و انگلیس بست، موضوع ارسال یک کشتی حامل مواد سوخت اتمی و بمب های اتمی لیبی به آمریکا و موارد زیادی از این قبیل که از این به بعد مشخص نیست چطور میشه اونها رو مشخص کرد و آیا اصلا قرار هست که مشخص بشه یا خیر.
این موضوع که گذشت، الان باید ببینیم که اختلافات داخلی و خارجی لیبی باعث رغم خوردن چه مشکلاتی خواهد بود.