چند وقت پیش میخواستم برم گوشی بخرم، یکی از دوستان رو بردم که توی انتخاب گوشی کمکم کنه، آخه میترسیدم مارک چینی رو به جای مارک اصلی بهم بدن.(چه کنم که توی این مورد دیگه سر رشته ندارم)
خلاصه رفتیم و گوشی مورد نظر رو خریدیم.
امروز با همسرم رفته بودیم بازار که خرید کنیم، دنبال کاهو میگشتیم، کاهو ها همه خراب بودن و گرون، یه دفعه نظرم رو یه مقدار کاهو خیلی خوشگل و خوب ولی سفید جلب کرد.
پرسیدم: کیلویی چنده؟
گفت: 800.
گفتم: چرا سفیده؟
گفت: چینی آقا، خیلی خوبه، اصلا هم تلخی نداره
دیگه از کاهو بدم اومد.
زن: سلام
مرد: سلام
زن: خوب هستید؟
مرد: ممنون شما خوبید؟
زن: خدا رو شکر
جه خبر؟
مرد: خبری نیست، چه میکنی؟
زن: کار خاصی که نمیکنم تو خونم
مرد: تنها؟
زن(به فکر اینکه اگه شوهرش بفهمه با یه مرد داره چت میکنه چی میشه؟): آره، شما چی؟
مرد(به فکر اینکه اگه خانمش بفهمه داره با یه زن چت میکنه چی میشه؟): منم تنهام
زن: چه جالب
و...
یکی از دوستان در وبلاگی گزارشی از وضعیت و مشکل یکی از هموطنانمون که کارگر ساختمانی بودن، گذاشتن و گفتن که هرکی میتونه کمک بکنه.
به این فکر افتادم که خب حالا برای این یه نفر شماره حساب دادید، دوست عزیزم، یه شماره حسابم بده برای 50 ملیون نفری که الان دارن تو این مملکت با سختی زندگی میکنن خب.
البته نمیدونم اون بیست و اندی ملیون نفر حاظر به کمک به این تعداد هستن؟!!!