امروز صیح قبل ازاینکه راه بیفتم به سمت اداره نشسته بودم توی خونه و داشتم دعای ندبه را از تلویزیون گوش میدادم و همچنانکه گوش میدادم برای اولین بار معنی دعا را هم خوندم، یک مقداری حال من را عوض کرد، البته فکر میکنم من نوعی انقدر گناه کردم که با این دعا خوندن ها دگرگون نشم ولی خب یک مقداری شاید حدود یک ساعتی در مورد خطبه غدیر پیامبر فکر میکردم و با خودم میگفتم ما آدما عجب موجوداتی هستیما!!!از همون اول اسلام اگر نگاه کنیم، ولایت امام علی(ع) انقدر اهمیت داشت که پیامبر توی گرمای هوا در اون موقع سال کاروان را نگه داشت، دستور دادند جلو رفته ها برگردند و کسانی که جا مانده بودند برسند؛ اون روز همه دیدند که پیامبر امام علی(ع) را وصی و جانشین خودش معرفی کرد و همه هم با امام علی(ع) بیعت کردند، اما اون مردم کجا رفتند بعد اینکه پیامبر وفات کردند؟
راهیم راهی راهی دور...
در وجودم جاده ای دارم
که سراسر نور است
به دو سر حد صفا و وفا
میتوانم، میتوانم با تو هم راه شوم
توی پست قبلیم نوشتم که تعدادی روحانی حقم را خوردن، این راه را هم یک روحانی جلوی پام گذاشت که بدین گونه باهاشون برخورد کنم، لذا این نامه را براشون فرستادم، به دلیل برخی مسایل اسم افراد، موسسه و مبلغ را نمیارم.
آقای........سلام
براتی هستم
ببخشید که این نامه زیاد رسمی و اداری نیست، من دیروز به دفتر شما رفتم که متاسفانه شما تشریف نداشتید، خدا را شکر بعد از دو ماه دیدار خوبی بود و بنده در این جلسه با انواع تهمت ها روبرو شدم .
در ابتدای امر آقای ......... بر روی نحوه کار در سایت شکایت داشتند که بعد از نشان دادن آمار و مشخص شدن این نکته که میانگین روزانه 11.45 خبر کار میشد جریان را به سمت تاریخ سایت سوق دادند.
من در جلسه ای که قبل از آموزشی با آقای ....... داشتم طی کردم که 2 ماه امکان نقص در سایت هست و بعد از دو ماه جبران میکنم.
ایشان هم قبول کردند اما خب چه میشود کرد ایشان روحانی بودند و من غیر روحانی و صد در صد ایشان مقدس !!!!
خلاصه اینکه به من گفتند من یوزر و پس ............ را به شما بدهم به همراه .............. تومان پول
و البته این جلسه یک فعالیت اسلامی را هم به من یاد داد و آن اینکه در اسلام اگر دو نفر شاهد وجود داشت امارهای رسمی و سند ها اعتباری نخواهند داشت، چون من به آقای ...... آمار فعالیت نشان دادم و ایشان گفتند شما دروغ میگویید من با چشمان خودم دیدم از لحاظ اسلامی هم ما دونفریم و شما یک نفر(خب به این صورت بهتر است از این به بعد به حکم اسلام ما برویم و در برابر سندهای مردم از جمله سند زمین و غیره بگوییم که ما چند نفر شهادت میدهیم این سند دروغ است و زمین متعلق به ماست)
آقای ....... من خودم را مومن نمیدانم ولی شما که هستید بفرمایید تهمت زدن به یک مسلمان چمه حکمی دارد؟
من تا به حال بزرگترین مورد در زندگیم حق الناس بوده و هست، اما انگار بودجه موسسه شمت کفاف هزینه ها را نداد و این ........... تومان را کسری آورده که آقای ......... اینچنین حق من را میخواهند ندهند.
آقای ........... من از شما تشکر میکنم به چند دلیل: اول اینکه به من فهماندید که حق الناس هیچ اهمیتی ندارد(بالاخره شما در مسایل دینی از من آگاه تر هستید، وقتی شما و آقای .......... این کار را بکنید من باید از شما به عنوان یک روحانی تبعیت کنم).
دوم اینکه دیدگاه من را به روحانیت عوض کردید، و متوجه شدم که در لباس روحانیت بیشتر از سایر لباس ها میتوان به این مسایل پرداخت.
سوم اینکه شما راهی را جلوی پای من گذاشتید تا شاید تصمیم بگیرم تا شرایط سنی دارم وارد حوزه علمیه شده و از فیوضات آن بهره ببرم.
و چهارم اینکه به من ثابت کردید اگر برای کاری به کسی گفتم قرار داد ببند و وی امتناع کرد یعنی اینکه وی از ابتدا تصمیم به حق خوری دارد.
در هر حال آقای ......... دیروز بعد از آقای ........... با یک روحانی دیگر روبرو شدم و قضیه را برای وی تعریف کردم، ایشان هم چون بالاخره در حوزه درس خوانده بود و به مسایل آگاه بود گفت که من یوزر و پس را به شما ندهم تا پولم را کامل بگیرم، من هم میگیرم(من از موقعی که با این آقا روبرو شدم بیشتر خواهان حضور در حوزه علمیه شدم، چون مطمئن شدم چیزهای خوبی یاد میگیرم، شاید سال آینده من را در حوزه علمیه دیدید،)در هز حال شما ............. به این شماره حساب بریزید تا من در اسرع وقت سایت را تقدیمتان کنم .
با تشکر
فرشاد براتی
